عروسی خاله نسرین7-7-94
آریای شیطون با اسباب بازی اومده عروسی دایی محمد و ارسلان و آریا و بابایی ...
نویسنده :
نرگس و جواد
11:09
عکس خرداد 94
گفته بودی که چرا محو تماشای منی انچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی مژه برهم نزنم تا که زدستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی فریدون مشیری ...
نویسنده :
نرگس و جواد
12:35
شباهت آریا وکودکی مامان نرگس...........
اریا والیبال 31-4-94
21 خرداد اولین نمایش اریا
یه شعر زیبا برای آریای عزیزم
حالا که اینها را مینویسم یک سال بزرگتر شده ای این را از دستهایت فهمیده ام، صبحها که به مدرسه میرویم. این را از گفتگوهای هر روزه مان فهمیده ام. تو با هزا ... ر سوالِ عجیب ، من با هزار جوابِ عجیب تر این را از دویدنت فهمیدهام ، روزهایی که کم میآورم برای رسیدن بهِ رویای قشنگِ کودکی هات خوشبختی همین است که از منظومه ی شمسی شروع میکنیم و به اینکه بچه از کجا میآید میرسیم. خوشبختی همین است که ناخن کوچک پایت را کوتاه میکنم و تو طوری نگاهم میکنی، انگار به ماهر ترین پزشک دنیا. همین که شب به شب در آغوش...
نویسنده :
نرگس و جواد
11:45
اولین اردوی اریا تو مهد 16-2-94
اریا جون امروز با مهد کودک رفت تئاتر عروسکی سفید برفی و هفت کوتوله............مجنمع کوروش..... ...
نویسنده :
نرگس و جواد
11:16
اردیبهشت 94
جاتون خالی شن بازی خیلی خوش گذشت..... ...
نویسنده :
نرگس و جواد
10:59
اریا مامان در جمع دوستاش
جمعه 28 فروردین رفته بودیم خونه خاله حبیبه عید دیدنی....:) ...
نویسنده :
نرگس و جواد
12:55